سیسی
نمیخواهی گلم افسانه باشی؟؟؟
نمیخواهی مرا جانانه باشی؟
به شمع هستیم پروانه باشی؟
نمیخواهی تو زیبا دلبر من
چو گنجی در دل ویرانه باشی؟
نمیخواهی که بحر ماتمم را
همان تک گوهر یکدانه باشی؟
نمیخواهی تو با این روی زیبا
نظرگاه دل دیوانه باشی؟
نمیخواهی بدانی طاقتم نیست
نهان در خلوت بیگانه باشی؟
نمیخواهی دمی ای مایهی ناز
تو شادی بخش این غمخانه باشی؟
نمیخواهی تو ای عاشقگر دل
مثال لعبت بتخانه باشی؟
مثال عشق شیرین در غم یار
نمیخواهی گلم افسانه باشی؟؟؟
عشق او افسانه بود...
خبر دادند دیگر در دل تو
برای عشق من جایی نمانده
برای من از آن شور و شر عشق
به جز یادی و رویایی نمانده
خبر دادند در آن محفل انس
نشستی بی خبر،غافل ز یادم
چو مست عشق دیگر گشتی ای دوست
به آرامی ز چشمانت فتادم
خبر دادند چو بردند نامم
سرت گرداندی و دشنام دادی
چو بودی مست عشق دیگر،افسوس
مرا دور از محبت نام دادی
خبر دادند ای منجی قلبم
سپاس مهر مارا چون گذشتی
پشیمانم از آن دلبستن امروز
ازان دیوانگی،زان بیقراری
شکستم جام دل را از سر کین
چو دل بر آن رخ بیگانه ای بود
زدودم نقش او از صفحهی جان
که یعنی عشق او افسانه ای بود...
اگه عاشقی،اگه رفیقی،اگه عصبانیی،اگه بد اخلاقی،اگه بد جنسی،اگه نامردی،اگه خوش قلبی،اگه لایقی،اگه صادقی،اگه لوسی،اگه زرنگی،اگه تنبلی،اگه سحر خیزی،اگه مهربونی،اگه قدر خودم و خودتو میدونی؛
جات همینجاست؛اینجا همه دوست داشتنین؛هیچکس اینجا غریبه نیست
آخرش چی؟؟؟!
غم رو ولش...گرچه همه مشکل دارن،ولی اینجا...اصلا حرفش رو هم نزن!!!!!!!خب؟؟؟؟؟
Design By : Pichak |